جدول جو
جدول جو

معنی کج و لوس - جستجوی لغت در جدول جو

کج و لوس
(کَ جُ لَ / لو)
لوس. لیوس. (یادداشت مؤلف). فالج. رجوع به کج و لوس شدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ سُ)
رجوع به لس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ / رَ تَ)
فالج پیدا آمدن یا تغییر شکل دادن پاره ای از روی یابدن. کج شدن دهان و دست بر اثر عارضۀ نوعی بیماری چنانکه مرد مبتلا به فالج و لقوه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پیچ و تاب، خمیازه پیچ و تاب. یا در کش و قوس کاری. در اثنای اشتغال بدان، تمدد اعصاب و کشش اعضای بدن (همچون کشیدن زه کمان) خمیازه: سگ کش و قوسی کرد و رفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لس و لوس
تصویر لس و لوس
مبتلی به فالج مفلوج فالج زده، شل سست مشرفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کش و قوس
تصویر کش و قوس
((کِ شُ قُ))
پیچ و تاب
فرهنگ فارسی معین
بدجنس، بد سرشت
فرهنگ گویش مازندرانی